خب،
الان مثه اینم. هیچی نمیفهمم. میدونم ساعت ۴ عه ولی خب مغزم متلاشی شده ازین حجم از کار.
دیروز ۵ ساعت امتحان داشتم!
تقریبن همه میدونیم که وقتی پلنی رو میخایم ست کنیم، تو ذهنمون به بهترین شکل ممکن انتظار میسازیم از خودمون، منتهی در عمل، تقریبن ineffective عمل میکنیم نسبت به چیزی که میخوایم (دراینکه البته خیلی اوقات در تواناییمونم نیست شکی نیست)
حقیقتش ددلاین زیاد دارم، درسهای نخونده ولی خب فک میکنم آگاهی یا consciousness خیلی میتونه کمک کنه.
سعی میکنم ترم ۳ رو بهترین ترمِ تجربهی دانشگاهیم تا الان کنم.
من قطعا از خودم انتظار دارم! خیلیم دارم. چون شرایطشو دارم. بعدا حسرت میخورم اگه الان حواسم نباشه. و تازه حواسم باشه و کاری نکنم اونوقت خیلی بیشتر حسرت میخورم.
درباره این سایت